- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خداوند آگهی کایم به خدمت از آن آیم که آن دیدار بینم
2 نه زان آیم که هم چون حلقه ی در نشینم بر در و دیوار بینم
3 درین مجلس که صاحب مجلش را ز نخل عمر برخوردار بینم
4 اگرچه کمتر از من کم توان یافت کم از خود بینم و بسیار بینم
5 مرا بر دل همین یارست ورنه نیایم بیش چون کم بار بینم
6 بدا داری که در جنب عزیزیش عزیزان جهان را خوار بینم
7 که گر آسان نیایم باز پیشت ازین پس زندگی دشوار بینم
8 تو خورشیدی ولی مه نیستم من چرا در هرمهت، یکبار بینم