ابوالقاسم فردوسی

ابوالقاسم فردوسی

ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی

برو نیز بگذشت از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 2

شاهنامه 2 ام از 778 پادشاهی بهرام اورمزد

برو نیز بگذشت سال دراز

1 برو نیز بگذشت سال دراز سر تاجور اندر آمد به گاز

2 یکی پور بودش دلارام بود ورا نام بهرام بهرام بود

3 بیاورد و بنشاندش زیر تخت بدو گفت کای سبز شاخ درخت

4 نبودم فراوان من از تخت شاد همه روزگار تو فرخنده باد

5 سراینده باش و فزاینده باش شب و روز بارامش و خنده باش

6 چنان رو که پرسند روز شمار نپیچی سر از شرم پروردگار

7 به داد و دهش گیتی آباد دار دل زیردستان خود شاد دار

8 که برکس نماند جهان جاودان نه بر تاجدار و نه بر موبدان

9 تو از چرخ گردان مدان این ستم چو از باد چندی گذاری به دم

10 به سه سال و سه ماه و بر سر سه روز تهی ماند زو تخت گیتی فروز

11 چو بهرام گیتی به بهرام داد پسر مر ورا دخمه آرام داد

12 چنین بود تا بود چرخ بلند به انده چه داری دلت را نژند

13 چه گویی چه جویی چه شاید بدن برین داستانی نشاید زدن

14 روانت گر از آز فرتوت نیست نشست تو جز تنگ تابوت نیست

15 اگر مرگ دارد چنین طبع گرگ پر از می یکی جام خواهم بزرگ

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر برو نیز بگذشت سال دراز

شاعر شعر برو نیز بگذشت سال دراز چه کسی است ؟

شاعر شعر برو نیز بگذشت سال دراز ابوالقاسم فردوسی می باشد.

شعر برو نیز بگذشت سال دراز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 3 سروده شده است.

قالب شعر برو نیز بگذشت سال دراز چیست ؟

قالب شعر برو نیز بگذشت سال دراز شاهنامه است

مضمون اصلی شعر برو نیز بگذشت سال دراز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر