عاشقانرا می دهد دایم نشان از سیف فرغانی غزل 93

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

عاشقانرا می دهد دایم نشان از روی دوست

1 عاشقانرا می دهد دایم نشان از روی دوست گل که هر سالی بمردم می رساند بوی دوست

2 دم بدم چون تار موسیقار در هر پرده یی خوش بنال ای یار تا در چنگت افتد موی دوست

3 زآفتاب و ماه و انجم گر تو خواهی راه رفت مشعله بر مشعله است از کوی تو با کوی دوست

4 گر نظر داری برو از دیدن آن مشعله چشم دربند ای مبصر تا ببینی روی دوست

5 اندرین پستی ندیدم هیچ، زیباتر نبود زیر گردون همچو بر بالای چشم ابروی دوست

6 گاو گردون که کشد از بهر اسب دولتت گر شوی یک روز شهمات از رخ نیکوی دوست

7 خفته مر مقصود را چون دست در گردن کنی ای بپای جست و جو گامی نرفته سوی دوست

8 زاهل این خرگاه اطناب تعلق قطع کن پس بزن هرجا که خواهی خیمه در پهلوی دوست

9 سیف فرغانی بتیغ دوست گر کشته شوی عاشقی باش که (عاشق) کشتن آمد خوی دوست

عکس نوشته
کامنت
comment