- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشقانرا می دهد دایم نشان از روی دوست گل که هر سالی بمردم می رساند بوی دوست
2 دم بدم چون تار موسیقار در هر پرده یی خوش بنال ای یار تا در چنگت افتد موی دوست
3 زآفتاب و ماه و انجم گر تو خواهی راه رفت مشعله بر مشعله است از کوی تو با کوی دوست
4 گر نظر داری برو از دیدن آن مشعله چشم دربند ای مبصر تا ببینی روی دوست
5 اندرین پستی ندیدم هیچ، زیباتر نبود زیر گردون همچو بر بالای چشم ابروی دوست
6 گاو گردون که کشد از بهر اسب دولتت گر شوی یک روز شهمات از رخ نیکوی دوست
7 خفته مر مقصود را چون دست در گردن کنی ای بپای جست و جو گامی نرفته سوی دوست
8 زاهل این خرگاه اطناب تعلق قطع کن پس بزن هرجا که خواهی خیمه در پهلوی دوست
9 سیف فرغانی بتیغ دوست گر کشته شوی عاشقی باش که (عاشق) کشتن آمد خوی دوست