بوسه بده از جلال الدین محمد مولوی غزل 2061

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن

1 بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن ای به خطا تو مجوی خویشتن اندر ختن

2 گر به بر اندرکشی سیمبری چون تو کو بوسه جان بایدت بر دهن خویش زن

3 بهر جمال تو است جندره حوریان عکس رخ خوب توست خوبی هر مرد و زن

4 پرده خوبی تو شقه زلف تو است ور نه برون تافتی نور تو ای خوش ذقن

5 آمد نقاش تن سوی بتان ضمیر دست و دلش درشکست باز بماندش دهن

6 این قفس پرنگار پرده مرغ دل است دل تو بنشناختی از قفس دل شکن

7 پرده برانداخت دل از گل آدم چنانک سجده درآمد ملک گشت به دل مفتتن

8 واسطه برخاستی گر نفسی ترک عشق پیش نشستی به لطف کای چلپی کیمسن

9 چشم شدی غیب بین گر نظر شمس دین مفخر تبریزیان بر تو شدی غمزه زن

عکس نوشته
کامنت
comment