- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بده ساقی آن جام لبریز را بده بادهٔ عشرت انگیز را
2 میی ده که جان را برد تا فلک درد کهنه غربال غم بیز را
3 چه پرسی زمینا و ساغر کدام بیک دفعه ده آن دو لبریز را
4 گلویم فراخست ساقی بده کشم جام و مینا و خم نیز را
5 اگر صاف می می نیاید بدست بده دردی و دردی آمیز را
6 در آئینهٔ جام دیدم بهشت خبر زاهد خشگ شبخیز را
7 پریشان چو خواهی دل عاشقان برافشان دو زلف دل آویز را
8 بشرع تو خون دل ما رواست اشارت کن آن چشم خونریز را
9 چه با غمزهٔ مست داری ستیز بجانم زن آن نشتر تیز را
10 دل فیض از آن زلف بس فیض دید ببر مژده مرغان شبخیز را