می‌دهند از شوق از ابوالحسن فراهانی قطعه‌ 14

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

می‌دهند از شوق آن رخساره جان از بهر آن

1 می‌دهند از شوق آن رخساره جان از بهر آن روز و شب خورشید و مه در خانه روشن کردنند

2 گر غباری داشتی در دل بیا بگذر بس است از غریبانی که کویت را غبار دامنند

3 دوستند آنان که در اندیشه ی قتل منند دشمنانم دوستند و دوستانم دشمنند

4 با خیالت تا بود در سینه دل در گفتگو بلبلان را شکوه باشد کار تا در گلشنند

5 بر امید دیدن خورشید رویت مهر و ماه گاه بر درگاه و گه در بام و گه در روزنند

عکس نوشته
کامنت
comment