- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی نه در او رنج خماری نه در او خوف جدایی
2 چو دهان نیست مکانش همه اجزاش دهانش ز زمین نیست نباتش که سمایی است سمایی
3 ببرد بو خبر آن کس که بود جان مقدس نبود مرده که کرکس کندش مرده ربایی
4 به دل طور درآید ز حجر نور برآید چو شود موسی عمران ارنی گو به سقایی
5 می لعل رمضانی ز قدحهای نهانی که به هر جات بگیرد تو ندانی که کجایی
6 رمضان خسته خود را و دهان بسته خود را تو مپندار کز آن می نکند روح فزایی