- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخصت کشتنم بده نرگس کم نگاه را یا مکن آشنای دل گرمی گاه گاه را
2 می کنم اضطراب را پیش تو پاسبان دل تا نبرد ز دیده ام چاشنی نگاه را
3 شب که خیال چشم او خواب رباید از نظر سرمه کشم ز دود دل چشم سفید ماه را
4 زهر شکایتم به دل شکر شکر می شود چون به لب آشنا کند خنده عذرخواه را
5 دشمن خویش را کسی راه به خانه چون دهد کی کنم آشنای دل طاقت عمر کاه را
6 هرکه زپاکی نفس همچو اسیر دم زند آینه اثرکند گریه صبحگاه را