غلام حلقه بگوش رسول از عبدالقادر گیلانی غزل 49

1 غلام حلقه بگوش رسول ساداتم ره نجات نموده حبیب آیاتم

2 کفایت است ز روح رسول و اولادش همیشه در دو جهان جمله مهمّاتم

3 زغیر آل نبی اگر حاجتی طلبم روا مباد یکی از هزار حاجاتم

4 دلم ز حبّ محمّد پر است و آل مجید او گواه حال من است این همه حکایاتم

5 چو ذرّه ذرّه شود این تنم به خاک لحد تو بشنوی صلوات از جمیع ذرّاتم

6 کمینه خادم خدّام خاندان توام ز خادمی تو دائم بود مباهاتم

7 سلام گویم و صلوات با تو هر نفسی قبول کن به کرم این سلام و صلواتم

8 گناه بی حدّ من بین تو یا رسول الله شفاعتی بکن و محو کن خیاناتم

9 هرآنکه بدتر از اونیست من از او بترم ندانم این که بتو چون شود ملاقاتم

10 زنیک و بد همه دانند من محمّدیم خلائقی که کند گوش بر مقالاتم

11 بگوی محیی که بهر نجات میگویم درود سرور کونین در مناجاتم