ارواح در ازل به سراپرده از فیض کاشانی قصیده 1

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

ارواح در ازل به سراپرده بقا

1 ارواح در ازل به سراپرده بقا بودند متحد همه بر ذروه علا

2 این‏جان ما که هست در این خاکدان غریب آسوده بود در حرم پاک کبریا

3 آزاده بود از پس و پیش زمان و وقت فارغ ز احتجاب حضور مکان و جا

4 از تن اثر نبود در اطوار آب و گل از دل خبر نه از اثر آتش و هوا

5 بودیم غرق نور مجرد ز قید تن بودیم در حضور منزه ز اختفا

6 از باده ظهور لقای حبیب مست فارغ ز خویش و محو در اطوار کبریا

7 مدهوش حسن ساقی خمخانه الست بیهوش نشأه می بی‏ساغر بلی‏

8 اول کسی که جلوه نمود از حجاب غیب بگشود بر رخش در ایجاد را خدا

9 قفل از در خزانه به نامش گشوده شد گردید جلوه‏گر ز سراپرده خفا

10 نور محمد و علی و اهلبیت بود در کار آفرینش از ایشان شد ابتدا

عکس نوشته
کامنت
comment