- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غباد از بر تخت زرین نشست به هرقل یکی سخت پیمان ببست
2 هرآن شارسانی زآباد بوم که بگرفته بد خسرو از ملک روم
3 به همراهی چوب دار مسیح که آورد سربار بهر مزیح
4 به قیصر همه باز پس داد و گفت کزین پس نباشیم با رنج جفت
5 زایران سپه شد تهی مصر و روم به سر اختر بد همی گشت شوم
6 وزآن پس سرآورد روز پدر که ناپاک زاده بد آن بدگهر
7 بکشت آن برادرش مردانه نام که سیرای فرخنده بودیش مام
8 که خسرو ورا کرده بود جانشین به زندان همی بود شیرویه زین
9 برادر بد او را همی بیست و چار سرآورد بر جملگی روزگار
10 نیامد براین کار شش ماه باز که او نیز آمد زمانش فراز
11 زرومی بزاد و به شومی بمرد همان تخت شاهی پسر را سپرد