1 قضا رمزی زچشمان خمارش قدر سری ز زلف مشگبارش
2 مه و مهر آیتی ز آنروی زیبا نکویان جهان آئینه دارش
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 زهجرانت هزار اندیشه دیرم همیشه زهر غم در شیشه دیرم
2 ز نا سازی بخت و گردش چرخ فغان و آه و زاری پیشه دیرم
1 به کس درد دل مو واتنی نه که سنگ از آسمون انداتنی نه
2 بمو واجن که ترک یار خود که کسیس یارم که ترکش واتنی نه
1 نمیدانم که رازم با که واجم غم و سوز وگدازم با که واجم
2 چه واجم هر که ذونه میکره فاش دگر راز و نیازم با که واجم
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به