غدرالعشق از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3193

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

غدرالعشق فزلت قدمی

1 غدرالعشق فزلت قدمی مزج‌الفرقة دمعی بدمی

2 و حنی‌القلب بما اورثنی ندما فی ندم فی ندم

3 کرة الحجب وجودی و نی اسفا لیت وجودی عدمی

4 و سقی‌الصب و قد اسکرنی شرب القلب و ماذاق فمی

5 ای صنم لطف ترا می‌دانم نیم ای دوست، بدان حد عجمی

6 ز لطیفی تو، گر شکر ترا بدل اندیشم، ترسم برمی

7 من کی باشم؟! که تو بر تخت جمال حسرت شاه و سپاه و حشمی

8 منه انگشت تو بر حرف کژم من اگر حرف کژم تو قلمی

9 سبق‌الجود وجودی قدما منک، یا انت ولی‌النعم

10 به حق جود وجودت که مبر ز من بی‌دل و هذا قسمی

11 لا تبح قتلی بالصد وصل و اجرنی، انا صید الحرم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر