خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر از قدسی مشهدی غزل 152

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد

1 خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد اگر اسیر تو نبود دلم اسیر مباد

2 نهفته مهر تو در سینه ورنه می‌گفتم چو صبح سینه چاکم رفوپذیر مباد

3 نمی‌دهی می وصلم که تنگ‌حوصله‌ای مباد ساقی مجلس بهانه‌گیر، مباد

4 دعا کنید که پرویز را پس از فرهاد گذار بر طرف قصر و جوی شیر مباد

5 دلم ز فرقت همدرد خویش، قدسی سوخت که گفته بود ترا در جهان نظیر مباد

عکس نوشته
کامنت
comment