- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برآرید از تن لباس سیاه از آنرو که شد کشته بدخواه شاه
2 زنان گیسوان را به مشک و گلاب بشویند و بندند برکف خضاب
3 بپوشند مردان همه رخت نو که شد کشته ی عمر دشمن درو
4 به هاشم نژادان فرخنده فال چو این مژده آمد پس از پنج سال
5 بکندند از بر لباس سیاه زهی کار مختار ملت پناه
6 خدا باد خوشنود از آن راد مرد که در یاری دین بسی کار کرد
7 چو گیتی تهی کرد از بدسگال بپیوست با شیر یزدان و آل
8 کنون بازگویم که چون شد شهید به فرخنده فالی و بخت سعید
9 دگر باره دستان ماتم زنم در عیش را قفلی از غم زنم
10 بگویم که مختار چون داد جان به راه حسین (ع) آن شه انس و جان