جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بگیر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 900

غزل 900 ام از 6329 غزلیات

بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد

1 بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد ولی مکش تو چو تیرش که از کمان بگریزد

2 چه نقش‌ها که ببازد چه حیله‌ها که بسازد به نقش حاضر باشد ز راه جان بگریزد

3 بر آسمانش بجویی چو مه ز آب بتابد در آب چونک درآیی بر آسمان بگریزد

4 ز لامکانش بخوانی نشان دهد به مکانت چو در مکانش بجویی به لامکان بگریزد

5 نه پیک تیزرو اندر وجود مرغ گمانست یقین بدان که یقین وار از گمان بگریزد

6 از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی که آن نگار لطیفم از این و آن بگریزد

7 گریزپای چو بادم ز عشق گل نه گلی که ز بیم باد خزانی ز بوستان بگریزد

8 چنان گریزد نامش چو قصد گفتن بیند که گفت نیز نتانی که آن فلان بگریزد

9 چنان گریزد از تو که گر نویسی نقشش ز لوح نقش بپرد ز دل نشان بگریزد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد

شاعر شعر بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد چه کسی است ؟

شاعر شعر بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد چیست ؟

قالب شعر بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد غزل است

مضمون اصلی شعر بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه است.
بنر