- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گریزد از صف ما هر که مرد غوغا نیست کسی که کشته نشد از قبیله ما نیست
2 جمال مغبچه دیدی شراب مغبچه نوش مگوی عذر که در کیش ما مدارا نیست
3 ز پای تا به سرش ناز و غمزه در اعراض هزار معرکه و رخصت تماشا نیست
4 به حکم عقل عمل در طریق عشق مکن که راه دور کند رهبری که دانا نیست
5 فلک سراسر بازار دهر غم چیدست نشاط نیست که یک جای هست یک جا نیست
6 نشاط رفته ز دوران به صبر بستانیم که بد معامله آزرده از تقاضا نیست
7 هوای وصل کسی می کند که بوالهوس است که در آن دلی که محبت بود تمنا نیست
8 «نظیری » است به حالی ز غمزه خونین تر به شکوه تا دلت آزرده است گویا نیست