1 گر تو را عزم هست تا دربند رو به شروان نه و میان دربند
1 ظهور سلطنت عشق اوست در دو سرا درین سرا قدمی نه در آن سرا به سرآ
2 چو اوست در دو سرا غیر او نمی بینم منم که از دل و جان عاشقم به هر دو سرا
1 دل چو سلطان ملک جان گردد پادشاه همه جهان گردد
2 چون ز چونی رسد به بی چونی مالک ملک لامکان گردد
1 قدرت کردگار میبینم حالت روزگار میبینم
2 حکم امسال صورت دگر است نه چو پیرار و پار میبینم