1 گر زیر فلک فکر من آزاد نبود در حنجرهام اینهمه فریاد نبود
2 مسعود گر اندیشهٔ آزاد نداشت از قلعهٔ نای خلق را یاد نبود
1 شکر خداکه دوره غربت بسر رسید رنج سفرگذشت و نعیم حضر رسید
2 روزی که رختبستماز ایران سوی فرنگ پنداشتم که عهد عقوبت بسر رسید
1 سرچشمهٔ «فین» بین که در آن آب روانست نه آب روانست که جان است و روان است
2 گویی بشمر موج زند گوهر سیال یا آن که به هر جدول، سیماب روانست
1 ز رنج دستم گر آسمان نزار آورد به دسترنجم صد گنج درکنار آورد
2 من آن ضعیفم کز رنج، گنجم آمده بار بسا ضعیفا کز رنج گنج بار آورد