گرد مرا تحیّر، صبح جنون از بیدل دهلوی غزل 1092

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

گرد مرا تحیّر، صبح جنون سبق ‌کرد

1 گرد مرا تحیّر، صبح جنون سبق ‌کرد دستی نداشت طاقت‌، جیبم چنین‌ که شق‌ کرد

2 دل تشنهٔ جنونهاست از وهم و ظن مپرسید زین دست مشق بسیار مجنون بر این ورق ‌کرد

3 پیداست شغل زاهد، وقت دگر چه باشد سرها به یکدگرکوفت هرگه‌که یاد حق‌کرد

4 دل با کمال تحقیق از شبهه‌ام نپرداخت آیینه ساخت امّا پرداز بی‌نسق کرد

5 زبن باغ تا دمیدم جز خون دل نچیدم گلگون قبای نازی صبح مرا شفق‌کرد

6 از انفعالم آخر شستند دست قاتل خونم روان نگردید رنگ حنا عرق‌کرد

7 مهمان این بساطیم اما چه سود بیدل دیدار نعمتی بود آیینه در طبق کرد

عکس نوشته
کامنت
comment