1 گر زان که به ذوق علم ما را دانی خود را بشناسی و خدا را دانی
2 گر دُردی درد دل چو ما نوش کنی آن دُردی درد دل دوا را دانی
1 ساقی ز کرم نواخت ما را خمخانه بریخت بر سر ما
2 ما جام و بر آب چون حبابیم دریاب ز ما و ما ز دریا
1 مرد مردانه شاه مردان است در همه حال مرد مردان است
2 در ولایت ولی والی اوست بر همه کاینات سلطان است
1 مشک چه بود شمه ای از موی ما چیست عنبر والهٔ گیسوی ما
2 آب چشم ما به هر سو می رود هم ز چشم ماست آب روی ما