گر شراب عشق از جلال الدین محمد مولوی غزل 2782

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

گر شراب عشق کار جان حیوانیستی

1 گر شراب عشق کار جان حیوانیستی عشق شمس الدین به عالم فاش و یک سانیستی

2 گر نه در انوار غیرت غرق بودی عشق او حلقه گوش روان و جان انسانیستی

3 گر نبودی بزم شمس الدین برون از هر دو کون جام او بر خاک همچون ابر نیسانیستی

4 ابر نیسان خود چه باشد نزد بحر فضل او قاف تا قاف از میش خود موج طوفانیستی

5 آفتاب و ماه را خود کی بدی زهره شعاع گر نه در رشک خدا سیماش پنهانیستی

6 گر جمالش ماجرا کردی میان یوسفان یوسف مصری ابد پابند و زندانیستی

7 گر نه از لطفش بپرهیزیدمی من گفتمی کز بهشت لطف او فردوس ریحانیستی

8 نفس سگ دندان برآوردی گزیدی پای جان ساقیا گر نه می سرتیز دندانیستی

9 جام همچون شمع را بر آتش می برفروز پس بسوز این عقل را گر بیت احزانیستی

10 درکش آن معشوقه بدمست را در بزم ما کو ز مکر و عشوه‌ها گوییی که دستانیستی

11 پس ز جام شمس تبریزی بده یک جرعه‌ای بعد از آن مر عاشقان را وقت حیرانیستی

عکس نوشته
کامنت
comment