- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر گل رخسار تو عزم گلستان کند گل به تماشای او روی به بستان کند
2 ور مه روی تو را ماه ببیند برش تحفه ز دل آورد پیشکش از جان کند
3 نیست چو روی تو مه ورنه ز هر مه دو روز سر زچه رو در کشد رو ز چه پنهان کند؟
4 سلسله زلف تو با دل دیوانگان آنچ کند ماه نو او همه روز آن کند
5 درد تو در جان من خیمه زد از بهر آنک وصل تو تا یک شبی همت درمان کند
6 ورنه ز عشقت ظهیر دیده برآنجا نهاد کز تو بر شهریار قصه و افغان کند
7 خسرو گردون پناه نصرت دین بیشکین آنک فلک بر درش خدمت در بان کند