1 گر از مشهد اگر ز بلخ آمدهایم از غره جاهلی به سلخ آمدهایم
2 همچون می کهنه سودمندیم به طبع هرچند چو پند پیر تلخ آمدهایم
1 دل شکسته بود تحفه خزینه ما نگین ملک توان ساخت ز آبگینه ما
2 چراغ صومعه ها زنده می توان کردن به دوستی تو، یعنی به سوز سینه ما
1 عشق را کام به عهد دل خود کام تو نیست صبح امید و شب وصل در ایام تو نیست
2 خوانده ام دفتر پیمان وفا حرف به حرف نام خوبان همه ثبت است همین نام تو نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به