-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر از روش حافظ و قرآن به در آئی هر ره که روی باز پشیمان به در آئی
2 بردار سرودی ز کلامش طرب انگیز شاید دمی از غصه هجران به در آئی
3 جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح باشد که چو خورشید درخشان به در آئی
4 تا کی چو صبا بر تو گمارم دم همت کز غنچه چو گل خرم و خندان به در آئی
5 از تیر شب هجر تو جانم به لب آمد وقت است که همچون مه تابان به درآئی
6 ای فیض مخور غصه که این پرده غیبت برخیزد و از کلبه احزان به درآئی