گر فلک با تیغ کین بر سینه از فضولی بغدادی غزل 191

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک افکند

1 گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک افکند دل ز چاک سینه ام آتش بر افلاک افکند

2 خاک را بر سر توان برداشت از راه شرف هر کجا آن سرو قامت سایه بر خاک افکند

3 پاک کن دل را ز آلایش که سوز عشق را هست این عادت که پرتو بر دل پاک افکند

4 در دل و جان شوق لعلت را نهفتم آن منم کاتشی را تا کند پنهان بخاشاک افکند

5 از کمال ضعف من نبود عجب گر هستیم اختلافی در میان اهل ادراک افکند

6 چون دهد ناصح مرا از گریه تسکین در غمت خاک راهت را مگر در چشم نمناک افکند

7 چون نگه دارد فضولی شیشه دل را درست زین همه سنگی که آن بدخوی بی باک افکند

عکس نوشته
کامنت
comment