-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند چمنی بر سر خونین کفنی ساخته اند
2 در حقیقت نسب عاشق و معشوق یکیست بوالفضولان صنم و برهمنی ساخته اند
3 یکچراغست درین خانه که از پرتو آن هر کجا می نگرم انجمنی ساخته اند
4 از سگان سر کوی تو بسی منفعلم که به همصحبتی همچو منی ساخته اند
5 حال عشاق چه باشد که ازان تنگ شکر کنده دندان طمع با سخنی ساخته اند
6 با اسیران سخنی گوی که این خسته دلان از لب چون شکرت با سخنی ساخته اند
7 زلف شبرگ تو دامیست برای دل ما که صدش تعبیه در هر شکنی ساخته اند
8 عشق ضایع نکند رنج عزیزان بنگر که چها در صفت کوهکنی ساخته اند
9 تا کشد بار غم عشق فغانی بمراد دلش از سنگ وز آهن بدنی ساخته اند