بنای عشق گرت هست خانه ویران از طغرل احراری غزل 191

طغرل احراری

آثار طغرل احراری

طغرل احراری

بنای عشق گرت هست خانه ویران باش

1 بنای عشق گرت هست خانه ویران باش نوای ساز فراقت بود نیستان باش

2 اگر ز مائده عمر لذتی خواهی دو روز بر سر این خوان غم تو مهمان باش

3 ز کارگاه جهان کار اگر همی‌جویی به غیر عشق ز کار جهان پشیمان باش

4 نه ز اعتبار تهیست گریه شبنم گهر شدن نتوانی اگر تو نیسان باش

5 کشاد و بست کرم معنی دگر دارد مباش چشم خسان دست احسان باش

6 شرر به خرمن هستی بزن چو پروانه بساط خویش اگر سوختی چراغان باش

7 فسون حلقه مار سیه بود نیرنگ خیال گردش زلفش کن و پریشان باش

8 مباش مرکز جمعیت ادب چو خرد ز همنشینی این مردمان گریزان باش

9 به صورت رخ او نیست شاهد دیگر قسم به جوهر آیینه سخت حیران باش!

10 فسردگیست چو آیینه جوهر عشقت چو زاهد از نفس خویشتن زمستان باش!

11 ز رمز معنی بیدل به حیرتم طغرل به حسن معنی کفر آبروی ایمان باش

عکس نوشته
کامنت
comment