- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گردون مباد آن که بیایی به خواب ما اول ربود خواب ز چشم پر آب ما
2 نه از رموز عشق همین آگه است دل بس گنجها که هست نهان در خراب ما
3 یا سوی بزم ماست روان یا به سوی غیر تا از کدام گشته فزون اضطراب ما
4 چون بیندم به فکر امل عمر گویدم مشکل که با درنگ تو سازد شتاب ما
5 در بزم عشق شاهد ما ساقی دل است کز خون خویش کرده به ساغر شراب ما
6 کمتر ز ذره ای به نظر آید آفتاب آنجا که پرتوی فگند آفتاب ما
7 دیدار او به جلوه زهر سوی بی حجاب مائیم آنچه پیش نظر شد حجاب ما
8 نبود زمان روز حساب آنقدر (سحاب) تا کس رسد به جرم فزون از حساب ما