1 ای ز آثار گرد موکب تو غصه ها خورده مشک تاتاری
2 رام کردی سپهر سرکش را تا چنان شد که از نگونسازی
3 می بلنگد ز بار من بنگر که چه کاری بود بدین زاری
4 من و فتراک دولتت زین پس تا مرا با سپهر نگذاری
5 ورنه آخر هم او برون نبرد پس ازین لنگیی به رهواری
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خدایگان کرام جهان رضی الدین تویی که همت تو هست با فلک همزاد
2 زمانه چون تو کریمی به عهد ندید سپهر چون تو لطیفی به هیچ دور نزاد
1 سپهر و مهر چو حجاج کعبه اسلام به عزم کعبه اسلام بسته اند احرام
2 یکی ستانه همی بوسدش به رسم حجر یکی به چهره همی سایدش به شرط مقام
1 دادیم دل به دست تو در پای مفکنش غافل مشو ز ناله و زاری و شیونش
2 چون دست در غمت زد و پا استوار کرد گر دست می نگیری در پا میفکنش
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **