1 ای ز آثار گرد موکب تو غصه ها خورده مشک تاتاری
2 رام کردی سپهر سرکش را تا چنان شد که از نگونسازی
3 می بلنگد ز بار من بنگر که چه کاری بود بدین زاری
4 من و فتراک دولتت زین پس تا مرا با سپهر نگذاری
5 ورنه آخر هم او برون نبرد پس ازین لنگیی به رهواری
1 نوروز فرخ آمد و بوی بهار داد بوی بهار و مژده زلفین یار داد
2 یاری کزو وظیفه نوروز خواستم گفت از لبم رطب دهم از غمزه خار داد
1 ای قصر ملک را ز معالیت کنگره حزم تو گرد مرکز اسلام دایره
2 در طلعتت نجوم افق را مطالعه در منظرت سعود فلک را مناظره
1 شاها اساس ملک به تو استوار باد عمر تو همچو دور فلک پایدار باد
2 هر آرزو که در دل اندیشه بگذرد همچون عروس ملک تورا در کنار باد