- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند به روی پرده نکویان پرده در گیرند
2 چنانم از ستمت کز پی تسلی خویش بلا کشان تو از حال من خبر گیرند
3 به آب عفو بشو جرم عالمی ورنه شراره ی که تر و خشک جمله در گیرند
4 گر این بود ره عشق تو سالکان طریق سراغ منزل از این راه پر خطر گیرند
5 گرفتم اینکه توان بست دل بغیر تویی کدام دل که توانند از تو بر گیرند
6 هنوز تازه بود داستان عشق (سحاب) هزار بار گر این قصه مختصر گیرند