- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز ضعف تن مژه ام را بهم رسیدن نیست نبستن مژه از مرده بهم دیدن نیست
2 خوشم به سنگدلیهای او که درد مرا دل ار نه سنگ بود، طاقت شنیدن نیست
3 مرا جفای تو پا بسته تر کند، آری چو پر بسوزد پروانه را پریدن نیست
4 بخون طپیدن بسمل، یقین نمود مرا که بعد کشته شدن نیز آرمیدن نیست
5 چه شد که از رخ او گل نچیده ام کان گل برای زینت باغست، بهر چیدن نیست
6 تأسفت که بر روزگار رفته خورد برای کشته شدن صید را طپیدن نیست
7 چگونه آه کشم، کانچنان گرفتارم بدست غم که مجال نفس کشیدن نیست