- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز آشیان مرغ دلم کاش کناری بکند بو که آن سلسله مو میل شکاری بکند
2 سخت خامیم درین ره مگر از روی کرم پیر میخانه به پیمانه شراری بکند
3 تا دل بلبل شوریده فریبد به گلی سالها باد صبا خدمت خاری بکند
4 بوی مِی تا به قیامت ز مشامش نرود هرکه در کوی خرابات گذاری بکند
5 سالها مردمک دیده برای شب وصل خون دل خورد که ترتیب نثاری بکند
6 داد بر باد فنا ماحصلم را که دلم خاست در مصطبۀ عشق قماری بکند
7 عشق نگذاشت دلم را که کند خدمت عقل اشتر مست چه تمکین ز مهاری بکند