ز نکهت گل و فیض صبا ورشح از سحاب اصفهانی قصیده 3

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

ز نکهت گل و فیض صبا ورشح سحاب

1 ز نکهت گل و فیض صبا ورشح سحاب جهان پیر دگر باره یافت عهد شباب

2 بهار قد عروسان باغ را آراست به رنگ رنگ لباس و به گونه گونه ثیاب

3 زعکس لاله و گل شد ملون آب شمر چه نقش ها که نزد دست نو بهار بر آب

4 گرفتم اینکه ز سیماب ساخت که شنگرف چمن چه کرد که زنگار ساخت از سیماب

5 دهد به جسم زمین فسرده رشحه ی ابر همان خواص که در طبع خستگان جلاب

6 کنون که فصل کتان است و توزی از چه سبب درخت کرده به بر قاقم و هوا سنجاب

7 زیان نکرد اگر ابر ریخت در به زمین که این زمرد شاداب داد و لعل خوشاب

8 چو دست ساقی بزم امیر پاک ضمیر زلاله باغ به کف بر گرفته جام شراب

9 سپهر جود محمد حسین خان که درش ز حادثات بود خلق را مقرو مآب

10 دگر چه باشد ازین بیش خونبهای (سحاب) که در حساب شهیدان تست روز حساب

عکس نوشته
کامنت
comment