1 ز پرده های خموشی شنو فغان مرا به غیر غنچه نفهمد کسی زبان مرا
2 نمی شود نفسی غافل از دلم صیاد قفس به زیر نگین دارد آشیان مرا
1 پری گشته آیینه دار هوا توان دیدن از روی کار هوا
2 چرا مست و مجنون نباشد کسی هوای بهار و بهار هوا
1 شیشه بر خاره به صد رنگ زدن پیشه ما بیستون معدن الماس و جگر تیشه ما
2 از گل ناله زنجیر به بار آمده ایم مگر ابریشم این ساز بود ریشه ما
1 خط بر سرهر حرف چو تقویم کشندت زان به که خطی بر سر تسلیم کشندت
2 ای خاک نشین رتبه ات از دولت خواری است مگذار که در پله تعظیم کشندت