1 ز پرده های خموشی شنو فغان مرا به غیر غنچه نفهمد کسی زبان مرا
2 نمی شود نفسی غافل از دلم صیاد قفس به زیر نگین دارد آشیان مرا
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 از مهر تو سینه ها اثرها وز داغ تو دیده ها نظرها
2 پرواز فنا چه بی نشان است در سینه نهفته بال و پرها
1 جواب از خود رود چون بر زبان آری سؤالی را شنیدن محو گردد گر به کس گویی خیالی را
2 چمن پیرای الفت خود گل و خود بلبل خویش است ز پرواز هوایت شعله باغی کرده بالی را
1 شد شیشه خانه باغ دل از جان سخت ما جز سنگ فتنه یار نیارد درخت ما
2 بیگانه الفتیم چه دنیا چه آخرت در خانه وجود و عدم نیست رخت ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **