ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته از حافظ شیرازی غزل 54

حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است

1 ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است

2 به یادِ لعلِ تو و چشمِ مستِ میگونت ز جامِ غم، می لعلی که می‌خورم خون است

3 ز مشرقِ سرِ کو آفتابِ طلعتِ تو اگر طلوع کند، طالعم همایون است

4 حکایتِ لبِ شیرین، کلام فرهاد است شِکَنجِ طُرِّهٔ لیلی،ِ مقام مجنون است

5 دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است

6 ز دورِ باده به جان، راحتی رسان ساقی که رنجِ خاطرم از جورِ دورِ گردون است

7 از آن دمی که ز چشمم برفت رودِ عزیز کنارِ دامنِ من همچو رودِ جیحون است

8 چگونه شاد شود اندرونِ غمگینم؟ به اختیار، که از اختیار بیرون است

9 ز بیخودی طلبِ یار می‌کند حافظ چو مفلسی که طلبکارِ گنجِ قارون است

معنی شعر:

چشمانی گریان و اشکباری داری و غم و اندوه بسیار شمع وجودت را می سوزاند. در آرزوی رخ داد مهمی هستی که زندگی ات را دگرگون سازد.و به غم و اندوهت خاتمه دهد. افسرده و ملول مباش و ناامیدی و دلسردی را از خود دور کن ، با توکل به خدا و صبر و تحمل سرانجام کارت سروسامان می گیرد.و گره از مشکلات گشوده خواهد شد.

عکس نوشته
کامنت
comment
حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.