ز روی پرده برافگن که خلق از سیف فرغانی غزل 343

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

ز روی پرده برافگن که خلق را عیدست

1 ز روی پرده برافگن که خلق را عیدست هلال ابروی تو همچو غره شوال

2 محیط لطف چو دریا مدام در موج است میان دایره روی تو ز نقطه خال

3 رخ تو بر طبق روی تو بدان ماند که بر رخ گل سرخست روی لاله آل

4 ز نور چهره تو پرتوی مه و خورشید ز قوس ابروی تو گوشه یی کمان هلال

5 بپیش تست مکدر چو سیل و تیره چو زنگ بروشنی اگر آیینه باشد آب زلال

6 ز خرقها بدر آیند چون کند تأثیر شراب عشق تو در صوفیان صاحب حال

7 بوصف آن دهن و لب کجا بود قدرت مرا که لکنت عجزست در زبان مقال

8 گدای کوی توام کی بود چو من درویش بنزد چون تو توانگر عزیز همچون مال

9 ز شاخ بید کجا باد زن کند سلطان وگر چه مروحه گردان ترک اوست شمال

10 چو کوزه ز آب وصالت دهان من پر کن بقطره یی دو که لب خشک مانده ام چو سفال

11 رخ تو دید و بنالید سیف فرغانی چو گل شکفت مگو عندلیب را که منال

12 بیا که در شب هجران تو بسی دیدیم «جزای آنکه نگفتیم شکر روز وصال »

13 هلال حسن بعهد رخ تو یافت کمال که هم جمال جهانی و هم جهان جمال

عکس نوشته
کامنت
comment