ز من دل برده دلداری که از از قصاب کاشانی غزل 146

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

ز من دل برده دلداری که از اهل وفا رنجد

1 ز من دل برده دلداری که از اهل وفا رنجد نماید صلح با بیگانه و از آشنا رنجد

2 به تقریبی که رنگش نسبتی با خون من دارد کف پایش مدام از الفت رنگ حنا رنجد

3 هلاکم می‌کند با آنکه می‌رنجد زمن بیجا چه سازم گر خداناخواسته روزی بجا رنجد

4 به نوعی بسته راه گفتگو از شش جهت با من که در پیغام بوی زلفش از باد صبا رنجد

5 به بزم دوستی دل بسته‌ام نازک مزاجی را که در پهلوی خود از بستن بند قبا رنجد

6 اگر داند که بگذشته است جز او در دلم عمری مثال عارضش ز آیینه گیتی‌نما رنجد

7 نهد زخم خدنگش دست رد بر سینه مرهم مرا در دل بود قصاب دردی کز دوا رنجد

عکس نوشته
کامنت
comment