-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز سعی بخت مرادی روا نمی خواهم وسیله گر همه باشد دعا نمی خواهم
2 سرای عاریتی قابل نشستن نیست از آن بخاطر احباب جا نمی خواهم
3 شکستگانرا پامال ساختن کفر است بکنج خلوت غم بوریا نمی خواهم
4 جنان زدست تهی خوشدلم بهمت فقر که پیر گشتم و در کف عصا نمی خواهم
5 گدا بغیرت من نیست در دیار طلب هر آن مراد که گردد روا نمی خواهم
6 ز روزگار دو حاجت امید نتوان داشت اگر بمرگ رسیدم ترا نمی خواهم
7 بتان ز صحبت هم می کنند کسب غرور ترا بآینه هم آشنا نمی خواهم
8 چنان براه طلب همتم بلند بود که از سراب جز آب بقا نمی خواهم
9 کلیم از سفر آوارگی چو مطلب شد جریده می روم و رهنما نمی خواهم