1 ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد ز رشک خون به دل نوبهار خواهم کرد
2 هزار درد سرم هست غیر بیکاری جنون رسید ندانم چه کار خواهم کرد
1 خط بر سرهر حرف چو تقویم کشندت زان به که خطی بر سر تسلیم کشندت
2 ای خاک نشین رتبه ات از دولت خواری است مگذار که در پله تعظیم کشندت
1 اندیشه کند قبله شکیبایی ما را آیینه کند آینه رسوایی ما را
2 تا عشق رمیدن کند از یاد نگاهی وحشت زخدا خواسته تنهایی ما را