ز گردش‌های چشمش مستی از نظیری نیشابوری غزل 248

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

ز گردش‌های چشمش مستی پیمانه می‌خیزد

1 ز گردش‌های چشمش مستی پیمانه می‌خیزد گره از ابروان می‌خیزدش، مستانه می‌خیزد

2 چو در روز قیامت هرکسی خیزد به سودایی شهید نرگس او از لحد دیوانه می‌خیزد

3 مهیای فنایم جلوه‌ای در کار می‌خواهم مهم بر بام تابد آتشم از خانه می‌خیزد

4 چراغ اهل عشق از کلبه من می‌شود روشن نشنید ذره گر بر روزنم پروانه می‌خیزد

5 ز بس محو تصور کردن یارم نمی‌دانم که در کاشانه می‌آید، که از کاشانه می‌خیزد

6 سبق از یک ورق، لیلی و مجنون را چه حالست این یکی دیوانه می‌گردد، یکی فرزانه می‌خیزد

7 ز شرح قصهٔ ما رفته خواب از چشمْ خاصان را شب آخر گشته و افسانه از افسانه می‌خیزد

8 بر دنیا و دین خواهی سرشکی بر جراحت ریز کزین آب و زمین صد خرمن از یک دانه می‌خیزد

9 مگر گاهی «نظیری» می‌کند آرامگاه اینجا؟ جنون از سایهٔ دیوار این ویرانه می‌خیزد

عکس نوشته
کامنت
comment