-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل مشو ز حال دل بی قرار من غافل
2 کسی که معتقد عشق نیست نیست کسی مذاق نشأه عشق است قابل قابل
3 ز هر چه هست توانم برید میل ولی نمی شود که نباشم بمهوشی مایل
4 مراست مشکلی از عشق و چشم آن دارم که مشکلم بگشاید ز تو ولی مشکل
5 که کرد دعوی صبر و ثبات در عشقت که چون نقاب گرفتی ز رخ نگشت خجل
6 حریم کعبه که بر ماست طوف آن واجب ز شوق طوف درت مانده است پا در گل
7 فضولی از سر آن کو قدم منه بیرون که هیچ جا نبود زین شریفتر منزل