- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز ناتوانی پیری اگر به جان آیی برو به میکده یک چند تا جوان آیی
2 به بزم وصل من اغیار ره کجا یابد؟ اگر ز چشم فلک در برم نهان آیی
3 خبر ز حسرت من در زوال حسن رخش شوی اگر به چمن موسم خزان آیی
4 تن ضعیف فرو مانده زیر بار دلم ز بس که بر دلم ای بار غم گران آیی
5 چه شعلهها که مرا از زبان زبانه کشد چو ای حدیث غم هجر بر زبان آیی
6 همیشه گویم اگر بینمت سپارم جان مگر که بر سرم از بهر امتحان آیی
7 همین نه سنگ بنالد ز نالهام شاید اگر به پیش تو نالم تو در فغان آیی
8 به عاشقان بت ناسازگار ما سازد اگر تو بر سر سازش به آسمان آیی
9 سحاب رشک گهی بر غریق عشق بری که خود به ساحل از این بحر بیکران آیی