ز جام عشق تو هر سبزه مست از اسیر شهرستانی غزل 311

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی است

1 ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی است به هر طرف که نظر می کنم تماشایی است

2 بیاض سبزه گشودم کتاب گل خواندم به نام شوق تو هر شبنمی معمایی است

3 هوا ز موج طراوت سفینه غزل است چمن ز لاله و گل مطلع خوش انشایی است

4 کسی که سیلی زنجیر خورده می داند که سرنوشت اسیران خط چلیپایی است

عکس نوشته
کامنت
comment