خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای از خاقانی شروانی غزل 317

غزل 317 ام از 1365 غزلیات

از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای

1 از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای بر هر دلی هزار گره برنهاده‌ای

2 در روی من ز غمزه کمان‌ها کشیده‌ای بر جان من ز طره کمین‌ها گشاده‌ای

3 بر هرچه در زمانه سواری به نیکوئی الا بر وفا و مهر کز این دو پیاده‌ای

4 گفتی جفا نه کار من است ای سلیم دل تو خود ز مادر از پی این کار زاده‌ای

5 دیدی که دل چگونه ز من در ربوده‌ای پنداشتی که بر سر گنج اوفتاده‌ای

6 گفتی که روز سختی فریاد تو رسم سخت است کار بهر چه روز ایستاده‌ای

7 خاقانی از جهان به پناه تو درگریخت او را به دست خصم چرا باز داده‌ای

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای

شاعر شعر از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای چه کسی است ؟

شاعر شعر از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای خاقانی شروانی می باشد.

شعر از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای چیست ؟

قالب شعر از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای غزل است

مضمون اصلی شعر از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی