1 از عشق تو ای صنم به شبهای دراز چون شمع به پای باشم و تن به گداز
2 تا بر ندمد صبح به شبهای دراز جان در بر آتشست و دل در دم گاز
1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست
2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست
1 نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا نیست بیگفتار تو در دل توانایی مرا
2 در وصالت بودم از صفرا و از سودا تهی کرد هجران تو صفرایی و سودایی مرا