- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از عشق تو اندر تاب و تبم وز شوق تو در وجد و طربم
2 از شمۀ لطف تو سلمانم وز شعلۀ قهر تو بو لهبم
3 هندوی بت خال تو شدم رسوای تو در عجم و عربم
4 با سر ره عشق تو می پویم گر مانده شود پای طلبم
5 من بندۀ حلقه بگوش توام جز این نبود حسب و نسبم
6 خود را بشمار غلامانت می آورم، و دور از ادبم
7 ای شام غمم را صبح امید بازآ که شود چون روز، شبم
8 از عشق تو سینه لبالب غم وز شوق تو آمده جان بلبم
9 گر سوخته مفتقرت چه عجب از خامی مدعیان عجبم