1 از روی تو دیدهها جمالی دارد وز خوی تو عقلها کمالی دارد
2 در هر دل و جان غمت نهالی دارد خال تو بر آن روی تو حالی دارد
1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست
2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست
1 تا لب تو آنچه بهتر آن برد کس ندانم کز لب تو جان برد
2 دل خرد لعل تو و ارزان خرد جان برد جزع تو و آسان برد