- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از تو چون هر نفسم بر فلک افغان نرسد که بدادم نرسی تا بلبم جان نرسد
2 هر چه در عرصه هستی است بپایان برسد جز شب تیره هجران که بپایان نرسد
3 نیست یکشب که مرا اشگ جهان پیمانیست نیست یکشب که مرا ناله بکیوان نرسد
4 ای که در طرف چمن گل بگریبان داری از گلت کاش زیانی بگریبان نرسد
5 هوس بوسه ای از چشمه نوشی دارم که بجان بخشی آن چشمه حیوان نرسد
6 من که باک از خطرم نیست از آن می ترسم که بساحل رسدم کشتی و طوفان نرسد
7 هر که غلتید ازین غمزه بخون، می داند که خدنگی بجگر کاوی مژگان نرسد
8 رسد این تازه غزل کاش بمشتاق طبیب وای بر آن سخنی کوبسخندان نرسد