1 از یار وفا مجوی کاندر هر باغ بی هیچ نصیبه عشق میبازد زاغ
2 تا با خودی از عشق منه بر دل داغ پروانه شو آنگاه تو دانی و چراغ
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را
2 باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را
1 ای ز عشقت روح را آزارها بر در تو عشق را بازارها
2 ای ز شکر منت دیدار تو دیده بر گردن دل بارها
1 در ده پسرا می مروق را یاران موافق موفق را
2 زان می که چو آه عاشقان از تف انگشت کند بر آب زورق را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **